شیدایی ها

شیدایی های گاه و بی گاه من

شیدایی ها

شیدایی های گاه و بی گاه من

سکوت

سکوت و باز هم سکوت...

هیچ چیز مانندش ، آدمی را دیوانه تر نمی کند

شاید به همین دلیل

عده ای می گویند، علامت رضاست

و عده ای دیگر

آن را پاسخی بر ابلهان می دانند!

پارادوکس بین رضایت و ابلهی است که دیوانه کننده می شود

دو سر کاملا متناقض یک جریان

که یک طرفش عشق است و عزت

و سمت دیگرش

بلاهت است و حماقت!

و در گیرودار این حسها

کافیست عاشق هم باشی و جز سکوت

از عشقت چیزی نشنوی

بگویی ٬ عاشقش هستی ،

 سکوت کند

بگویی، دنیایت شده ، 

سکوت کند

بگویی، شرمنده که اینها را گفتم ، 

سکوت کند

بگویی ، ببخشید ، می روم گم می شوم در هزار توی زندگی ،

 سکوت کند

تو می مانی

با تنی رنجور و در شُرُفِ ته کشیدن

و روحی پاره پاره

و‌ قلبی همیشه عاشق...

سکوت کافی نیست ، بانو؟!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.