همیشه تو زندگیم عصرای چهارشنبه رو خیلی دوس داشتم. اما تو چند سال اخیر دیگه خیلی دوسش ندارم واسه اینکه 2 روز بعدش نمی تونم ببینمت.
شیدای زیبای من!
الان داری وسایلتو جمع می کنی که بری و چقدر چشاتو دوس دارم وقتی برق می زنه. اومدی دم در اتاقم که خدا حافظی کنی اما انگاری تو هم مثه منی. یه مغناطیسی ، یه جاذبه ای نمی ذاره که بری. هی داری واسه خودت می چرخی.
شیدای زیبای من!
حس زیبای بودن من!
دوستت دارم عشقم. مراقب خودت باش . مراقب عشق من باش. مراقب چشای زیبات باش که با دنیا عوضشون نمی کنم.
زیبا ترینم! یگانه ترین شیدای من!
لحظه هامو به دستهای زیبای تو می سپارم تا همیشه دنیا.
خداوند و فرشتگانش با تو باشند چه در زمین و چه در آسمان!
بازم یه شب دیگه داره تموم می شه. به امید اینکه فردا ببینمت .
شیدای زیبای من!
دارم به عکست تو وایبر نگاه می کنم و باهات حرف می زنم. می بوسمت و بوت می کنم.
تو زیباترین موجودی هستی که خدا آفریده و شایسته ی بهترین ها و زیبا ترینها.
عاشقانه ستایشت می کنم زیبا ترینم.
الان که ساعت 1:34 است با یاد و نام تو می رم.
شبت بخیر گلم. می بوسمت
واااااااااااااااای شیدا!
چقدر خوشحالم. از شوق تو پوست خودم نمی گنجم. تا حال اومدی و نیشستی روبروم. بهم گفتی تو هم منو دوس داری. بهم گفتی اگه قید و بند نداشتی من تو هر شرایطی بودم حتی اگه 5 تا بچه هم داشتم حتی اگه تحصیلکرده هم نبودم ، ولم نمی کردی. این حرفت بهم جون دوباره داد.
فهمیدم که تو هم بهم فکر می کنی. فهمیدم که تو هم منو دوس داری.
شیدای زیبای من!
ممنونم بخاطر این همه محبتی که بهم داری
واقعا خدا رو شکر.... خدا جونم! ازت سپاسگزارم که شیدا هم منو دوس داره.
خدای عزیزم! بهم توان بده! بهم طاقت بده و بهم صبر بده
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری.....
پیش ازینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره ی آفاق بود
سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم ، او به ما مشتاق بود.....
سلام زیبای من!
چقدر امروز زیباتر شدی شیدا!
هر روزی که می گذره زیباتر و جذاب تر می شی.
و چقدر واسم سخته که نیگات کنم و دلم واست پر بکشه و خانوم مهندس صدات کنم و بهت بگم شما.
البته فک کنم خودتم می فهمی که دارم ادا در می آرم ولی خب کاریش نمی شه کرد. بهت قول دادم که دیگه حرفی از دوست داشتن و عاشق بودن نزنم. خب نمی زنم. فقط تو بااااااااش . تو بمون .
لا اقل اینجوری دلخوش به اینم که تو هستی و زیر همین سقف نفس می کشی.
صبح که شیرینی آوردم پرسیدی بابت چیه؟ منم الکی گفتم همین جوری! اما این شیرینی واسه این بود که دوباره باهام حرف می زنی و دوباره تحویلم می گیری.
شیدا!
تو رو خدا ازم دور نشو. من دیگه هیچ حرفی بهت نمی زنم و همه واگویه های دلتنگی مو همین جا واست می نویسم.
شیدا ! خیلی دوستت دارم زیبای آسمانی من!
شیدا ی زیبا ی من!
الان ساعت 2:02 بامداده و من هم چنان در یاد نام تو و مسحورزیبایی تو موندم.
یادت باشه همیشه عطر یاد نفست با من هست
تا همیشه ی زندگی
شبت بخیر زیبا ترینم