شیدایی ها

شیدایی های گاه و بی گاه من

شیدایی ها

شیدایی های گاه و بی گاه من

دنیای من


کاش دلتنگی ،

گاهی هوای سفر

به سرش میزد

بار و بندیلش را جمع می کرد

چند روزی می گذاشت می رفت

من هم فراموش می کردم

پشت سرش آب بریزم

اما‌ 

حیف که همیشه هست و نمی رود...

شیدا!

بودنت را دوست می دارم 

 عزیز تر از جانم !

همه ی دنیای  من !

بمان !

بمان و مرا ببین!

 که ندیدنت،

 دنیایم را سیاه میکند...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.