-
احتیاج
جمعه 19 شهریور 1395 22:20
از خواب که می پری جوری تشنه ای که دریا هم سیرابت نمی کند! دقت کرده ای چطور به دنبال آبی؟ همان قدر به تو محتاجم، شیدا !
-
دیوانه تر
پنجشنبه 18 شهریور 1395 01:32
شباهنگام وقتی هجوم خلا وجودت جسمم را در هم می پیچد ، شیدا! من به خودم سیگار تعارف می کنم بعد به جای تو اخم می کنم و به جای خودم شرم ! سپس جای تو لبخند می زنم و جای خودم عاشقت می شوم! نیستی... و من اینطور ساده دیوانه تر می شوم !
-
صدای تو
پنجشنبه 18 شهریور 1395 01:28
"دارم رانندگی می کنم، نمی تونم حرف بزنم" از ساعت شش عصر تا همین حالا بارها و بارها این واژه ها را که فقط سه ثانیه طول می کشد شنیده ام آنقدر محو صدایت هستم ، که نمی فهمم چه می گویی این صدای توست ، شیدا! آسمانی ترین حنجره ی زمینی موسیقی که فقط از هارمونی وجود تو سرچشمه می گیرد آرامش صدایت را هیچ مسکنی ندارد...
-
ثانیه شماری
چهارشنبه 17 شهریور 1395 01:07
از تــــو چه پنهان ، آنقدر خواستنی هستی و آنقدر عاشقت هستم که همیشه از شوق بوسیدنت، در آغوش کشیدنت و لمس هرم تنت شروع می کنم به کشتن تــک تــک ثانیه ها؛ فقط برای رسیدن به ((تو))...
-
آغوشت
سهشنبه 16 شهریور 1395 08:28
مرا بخوان ، شیدا! به نام آغوشت که در حسرت آرامشش و بوی بی نظیرش گمنام مانده ام
-
چشمهایت
دوشنبه 15 شهریور 1395 01:44
عصر آخر وقت گفتی "امروز چیزی نخواندی" منظورت واگویه های دلتنگی شاعر گمنامیست که عاشق توست که در برابر نهیب "از عشق نگو"ی تو گمنام شده راستش را بخواهی ، شیدا! کافیست بگویی ، بخواهی ، امر کنی گمنامی که سهلست، بی نام می شود فقط عشقش را از او نگیر چون..... اصلا بگذار برایت دلیلش را بگویم: چشمهایت ! تو...
-
هوای داشتنت
یکشنبه 14 شهریور 1395 01:38
جایت خالى ، شیدا! هوا چقدر براى داشتنت خوب است...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 شهریور 1395 01:03
در این روزها باید کسی باشد کسی که کنار تنهاییت بنشیند و در سکوت منتظر شنیدن حرف هایت شود، در این روزها باید کسی باشد که دستی روی شانه ی تنهاییت بنشاند کسی که روزهای بارانی نگرانت شود که چترت را جا نگذاری که لباس گرم بپوشی اما هرگز کلامی به زبان نیاورد، کسی که برای استشمام بوی نفسش سر کوچه شان بروی ، وقتی که او را می...
-
"تــــو"
جمعه 12 شهریور 1395 02:22
در آخرین روزهای شهریور هشتاد وشش اولین بار که دیدمت ؛ شیدا! هرگز فکرش را نمی کردم "تــــو" مخاطب عاشقانه هایم خواهی بود و "تــــو" همان کسی هستی که قرار است بعدها ، بارها برایش بمیرم ...
-
دست از سرم برندار
پنجشنبه 11 شهریور 1395 00:31
دست از سرم برندار ، شیدا ! مـدتهاست یک من ، در خودم فراریست. امروز یا بهتر است بگویم دیروز با دیدن واژه هایت دوباره صدایش را شنیدم انگار می خواهد برگردد. فقط تو می توانی او را دریابی فقط تو، شیدا! لطفا یکبار برای همیشه دست از سرم برندار...
-
حسادت
سهشنبه 9 شهریور 1395 00:18
وقتی از تو دورم به تمامی چیزهای اطرافت حسودی می کنم به بالشت که شبها سرت را در بر می گیرد به قاب عکسهای اتاقت که به تماشایت می نشینند به آینه ای که نگاهت می کند به پیراهن های چارخانه ات که تنها بلدند خانه تو باشند و به کفشهایت که همپایت می شوند به آدمهای اطرافت که تو را می بینند و خوشبخت میشوند وقتی از تو دورم، شیدا!...
-
نگرانی
سهشنبه 9 شهریور 1395 00:16
برای دلتنگت شدن حتما که نباید ساعتها و روزها بگذرد همین که لحظه ای نباشی دلتنگ می شوم و نگران تصویرها ساخته می شوند و غمگنانه هایی برای نبودنت مثل: برای رفتنت پاهایت کافی بود، شیدا! چرا یکی آمد و دستهایت را گرفت...
-
پارادوکس
سهشنبه 9 شهریور 1395 00:14
یک چیز را می دانی شیدا! پارادوکس یعنى؛ تمامِ روز به دوست داشتنت مشغول باشم و آخرِ شب بفهمم ندارمَت...
-
دوست داشتن
سهشنبه 9 شهریور 1395 00:07
نمی توانم با " کمی دوست داشتن " زندگی کنم من " دوست داشتنِ زیاد " می خواهم دوست داشتنِ تمام و کمال یک جور غرق شدن یک جور دیوانگی محض مثل تسلیم تنی تشنه به خُنکای قطره های باران مثل شنیدن هزار بارۀ یک آهنگ تکراری مثل یک موج سواری داغ درآشوب دریایی طوفانی مثل رفتن تا انتهای راهی که بازگشتی ندارد یادت...
-
تجربه های بدون تجربه
شنبه 6 شهریور 1395 01:42
ما چقدر با هم خاطره های قشنگ نداریم! یا مثلا چقدر کافه نرفتیم! ما چقدر با هم چای نخوردیم! فیلم ندیدیم و نخندیدیم! آه شیدا! لعنتی ! ما چقدر با هم خوش نگذراندیم؛ شهر بازی و تئاتر و سینما نرفتیم؛ و چقدر در آغوش هم از رویا ها و دلواپسی هایمان نگفتیم ما چقدر همدیگر را نوازش نکردیم و از دلتنگی هایمان برای هم شعر نخواندیم!...
-
مغرور دوست داشتنی من
جمعه 5 شهریور 1395 02:09
آدمهای مغرور را دوست دارم همان آدمهای احساسی که همیشه لالند و کلامشان را می جوند و قورت می دهند....ا همان خودخواهانی که وانمود می کنند ،دوستت ندارند ولی تمام میلشان بودن با توست مثل تو ، شیدا! یک لعنتی دوست داشتنی ، که می دانی کجا از قلبم را نشانه بگیری تا همه چیز به یکباره تمام شود! برای من آغاز دلتنگی های پنهانی؛ و...
-
واژه های ناگفته ی تو
پنجشنبه 4 شهریور 1395 01:06
یادت هست شیدا! می نوشتی "دوستت دارم" ارسال نمی کردی... یا همین امروز در پاسخ صدا کردنت آمدی بگویی "جانم" در نیمه راه گفتن این واژه جویدی و نگفتی و خندیدی... از چه می ترسی بانو؟! ترس از این مضحک تر!؟ تو می دانی این کلمات تن رنجور بی جانم را زنده می کند و روح بی تابم را آرام اما باز ترس موهوم عافیت...
-
کسی مثل هیچ کس
چهارشنبه 3 شهریور 1395 21:19
فرقی نمی کند کنار دریا باشی وسطِ مهمانی کنج اتاق یا هر جایِ دیگر...! روزهایِ تعطیل بویِ تنهایی در سَرِ آدم می پیچد...! باید یک نفر باشد که "شیدا"ی تو باشد که بدونِ غرور دوستت بدارد آنقدر صمیمی که اگر در مدتِ یک ساعت برای بیستمین بار می خواستی حالش را بپرسی دل دل نکنی! فکر نکنی! با خودت نگویی: که نکند کلافه...
-
کافه خیال
چهارشنبه 3 شهریور 1395 21:15
دو فنجان قهوه سفارش می دهم.. و بی محابا دست های تو را می گیرم راحت باش ! هیچ کس ما را نخواهد دید اینجا کافه خیال مــن است...
-
دیر می شود
سهشنبه 2 شهریور 1395 01:32
همیشه یادت باشد ، نازنین شیدایم! در ناگهانی ترین لحظه، عزیزترین کسی که دوستت دارد، از دست می رود! و درست همان موقع یادت می افتد، چقدر "دوستت دارم" هایت را نگفته ای، " از اینکه دارَمت شادترینم" را نگفته ای... همیشه دیر یادت می افتد برای آنچه که داری خوشحال باشی . همیشه دیر می شود و بعدَش، تمامِ...
-
چقدر خوب است
دوشنبه 1 شهریور 1395 01:13
چقدر خوب است دیوانه وار عاشق کسی باشی و بی دلیل دوستش بداری... هنگامی که از تو دلیل این همه عشق را بپرسد بگویی: ((به خدا نمی دانم چرا اما این را می دانم که وقتی نباشی اصلا خوب نیستم؛ به عبارتی اصلا نیستم!!!)) چقدر خوب است آدم "شیدا"یی داشته باشد که حتی فکر کردن به او باطل السحر طلسم دردها باشد! و چقدر خوب...
-
دوستت دارم ها
یکشنبه 31 مرداد 1395 03:10
اشک ها حرف های ناگفته ی من هستند که هر شب روی کاغذ گونه هایم می نویسم و پاک می کنم؛ مثل امروز عصر که شانه به شانه ی تو پله ها را می پیمودم و عطش دستهایم برای گشوده شدن و در آغوش گرفتنت بیش از پاهایم بود، برای همگامی با قدم های آرام و پروانه ایت؛شیدای آسمانی ام! این عطش را هم ، مچاله کردم وقتی انگشتت را به نشانه ی...
-
دلتنگی
شنبه 30 مرداد 1395 13:50
جمعه و شنبه برایم چه تفاوت دارد ، شیدای من! من که هرلحظه و هر ثانیه دلتنگ توام...
-
به آهستگی
شنبه 30 مرداد 1395 00:05
لـحـظـه ی زیباییست وقتی آهسته و بی صدا، برگردی تا بتوانی زیرچشمی شیدایـت را نگاه کنی، ناگهان ببینی که او دسـتـانش را زیر چانه اش گذاشـتـه و به تو زل زده.....
-
شبهای بی تویی
جمعه 29 مرداد 1395 03:31
شبهای من مگر بدون تو می گذرد؟! بدون صدایت ، نگاهت ، و تمنای آغوشت ... شیدای آسمانی من! این هرم نفسهای توست که هارمونی تپش مداوم قلبم شده و انحنای پیچ و تاب دشت تنت طرحی شده برای ساختن قصر امیدم -که شکوهش باغهای معلق بابل را تداعی می کند- یقینا شبهای من بی تو نمی گذرد اما ؛ همه ی شبهایم بدون حضور حجم تنت می گذرد...
-
لطفا بگو
پنجشنبه 28 مرداد 1395 03:18
گاهی وقتها هیچ نمی گویم. .. هیچ دیگر حرفی هم ندارم که بگویم همه اش را گفته ام به تو گفته بودم نباشی ، نیستم نفهمیدی ... برایت نوشتم، نخواندی ... داد زدم ،نشنیدی ... بی انصاف ! دیگر چگونه بگویم ؟! وقتی همه چیز را می دانستی و هیچ نگفتی چرا نفهمیدی؟! چرا نخواندی ؟! چرا نشنیدی صدای قلب دیوانه ام را؟!.... اصلا یک چیز را می...
-
فرض محال
سهشنبه 26 مرداد 1395 02:57
فرض کن که تو هم مثل منِ دلداده بودی و کمى شیدا بمانند نام بلندت فرض کن که هیچ کس به قوانینِ فروپاشىِ دیوارِ دلِ من با لبخند ملیح تو در واپسین روزهای تابستان هشتاد و شش و به جاذبه نگاه زیبای تو و به زیبایی سحرانگیز چهره ات پایبند نباشد فرض کن اشکی که در چشم دلم حلقه زنان می رقصد، دلت را به لرزه آورد و دلت یک بغل آرامش...
-
آغوش من
دوشنبه 25 مرداد 1395 00:03
در دوست داشتنِ هم مانده ایم مانده ایم دوست داشتن مان را با کدام یک از افاده هایمان معامله کنیم ما ادای آدم سرسخت را در می آوریم ما نقش بی خیال ها را بازی می کنیم بازی می کنیم با قهر بازی می کنیم با بی محلی در حالی که هنوز عاشق هم ایم! پیشنهاد می کنم بخند بخند وقتی نگاهت می کنم و تلاش نکن تا بفهمی زیر لب چه جمله ای را...
-
بی تب تند پیراهنت
یکشنبه 24 مرداد 1395 04:01
آهنگ مورد علاقه ام را گذاشته ام سایه آسمان روی چشمانت دیدنی شده با دست چپم هم فرمان را گرفته ام ، هم هوا را لمس میکنم! الان چند کیلومتری میشود دنده را عوض نکرده ام! حیف نیست گرمای دستانت از دستانم جدا شود؟؟ صدای ضبط را کم می کنم زل میزنم به چشمانت زیر لب آرام میگویم بی تب تند پیراهنت شک نکن، من که هیچ آسمان هم زمین می...
-
دل من
جمعه 22 مرداد 1395 00:03
به خیالم ، چشمان تو از سیاره ی دیگری آمده اند شاید برای نمونه گیری از میزان احساسات آدمیزاد ... ! و ناگاه دل مرا بردند ...